چکیده:
برخي اسناد تاريخي دوره اسلامی و قوانین موضوعه ی ايران در مواد متعددی، اصطالح (وکیل ثابت الوکاله) يا (وکالی ثابت الوکاله) را به کار برده است. مسئله اين تحقیق، شناسايي مفهوم، مباني و کارکرد های گوناگون اين نهاد حقوقي بر اساس ديدگاه های فقهي و حقوقي است که بیانگر آثار اقدامات وکیل پس از تحديد اختیار يا عزل اعالم نشده او از سوی موکل در برابر وکیل، ثالث و مراجع عمومي است در انجام موضوع وکالت ميباشد. هدف این تحقیق، تبیین جایگاه و مباني نهاد وکیل ثابت الوکاله در نظام حقوقي ايران ميباشد. قلمرو نهاد مذکور نه تنها از رابطه موکل با وکیل، فراتر رفته بلکه به روابط او با اشخاص ثالث ذينفع و مراجع عمومي درگیر در انجام موضوع وکالت نیز گسترش يافته است به طوری که آثار اقدامات وکیل قبل از اعالم تحديد اختیار يا عزل، برغم زوال جزئي يا کلي رابطۀ وکالت، دامنگیر موکل ميشود. چنین مفهومي به ترکیب وصفي وکالت ثابت در توصیف اعمال حقوقی وکیل قبل از اطلاع از خبر عزل خود، در برخي روايات و کتاب های فقهي، نزديک مي شود. اين وضعیت را مي توان بر دو مبنای کلي ضمان ناشي از تقصیر، تسبیب، غرور و الحرج و الضرر از يک سو و اصاله ظهور و اصاله الصحه از سوی ديگر، توجیه نمود. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، صورت مي پذيرد.
کلید واژه ها: وکیل، موکل، وکالت، ثالث، مراجع عمومي، عزل
مقدمه
1- مفهوم ثابت الوکاله
2-1- وکالت مدت دار
3-1- وکالت محرز
4-1- وکالت بلاعزل
5-1- وکالت ثابت
2- قلمرو ثابت الوکاله
1-2- اثر عزل وکیل در رابطه موکل و وکیل
2-2- اثر عزل وکیل در رابطه موکل و ثالث
3-2- اثر عزل وکیل در رابطه موکل و مراجع عمومی
3- مبانی ثابت الوکاله
1-3- توجیه بر مبنای استصحاب
2-3- توجیه ثابت الوکاله بر مبنای ضمان
1-2-3- ضمان ناشی از اعتماد
2-2-3- ضمان تقصیر
3-2-3- ضمان تسبیب
4-2-3- ضمان غرور
5-2-3- نفی حرج و ضرر
3-3- توجیه ثابت الوکاله بر مبنای اصاله الظهور
4-3- توجیه بر مبنای اصاله الصحه
نتیجه گیری
منابع